اسطورهها معرف هویت یک کشور هستند و مورد توجه عوام یا خواص آن منطقه و یا جامعه جهانی میباشند. این داشتههای فرهنگی، دارای کارکردهای گوناگون بوده و ممکن است همچنان پس از گذشت سالها ویژگیها و تاثیرات فرهنگی و ملی خود را در محیط حفظ کرده باشند. اسطورهها هدایتکننده، کنترل کننده و جریان ساز هستند. از طرفی اسطورههایی در آثار مکتوب، شفاهی یا تصویری فرهنگهای بیگانه مشاهده میشود که بسیار شبیه به اسطورههای خودی است. از این روی شناخت و آشنایی آنها مورد نیاز و توجه مردمان، زمامداران و اندیشمندان است. سیر تاریخی و تحلیلی این شناسایی به دو جریان اسطورهکاوی و اسطورهسازی رهنمون شده است. ایران و چین با داشتن تمدنی کهن، دارای اسطورههای گوناگونی میباشند که مورد توجه فیلمسازان و شرکتهای تولید انیمیشن غربی هستند. اسطوره چینی مولان یکی از این نمونههاست که توسط شرکت آمریکایی دیزنی ساخته شده و با اسطوره ایرانی گردآفرید شاهنامه فردوسی شباهت فراوانی دارد. پژوهش حاضر با هدفی کاربردی، اسطوره مولان و گردآفرید را واکاوی و بررسی میکند و مسئله اصلی آن نقش و تاثیر اسطورههای کهن و جدید در هویت نمایی و هویت سازی ملی است. روش تحقیق کیفی با رویکردی بینامتنیت و اسطورهای و بر مبنای نظر اسطوره سنجی و اسطوره کاوی ژیلبر دوران و براساس منابع کتابخانهایی و آرشیوهای صوتی تصویری میباشد. نتیجه حاصله نشان از آن دارد که انیمیشن دارای قابلیتهای بیانی مختلف در فرم و محتوا است که با استفاده از الگوهای فیلمنامهنویسی با رهیافت اسطورهسازی، قادر است خالق روایتهای اسطورهای جدید و همسو با نگرشهای مدرن باشد.